در تست غربالگري، هدف از انجام تست، ارزيابي ريسك (احتمال) وجود بيماري يا يك وضعيت خاص است.
مقدمه
سندرم داون (مونگوليسم) با شيوع 1 مورد در هر 700 زايمان منتج به تولد نوزاد زنده، به عنوان شايعترين اختلال ژنتيكي شناخته ميشود. درصدي از جنينهاي مبتلاء به سندرم داون پيش از تولد ميميرند. جنينهاي مبتلاء به سندرم داون داراي يك كروموزوم اضافي شمارة 21 هستند. با توجه به شيوع نسبتاً زياد سندرم داون، روشهاي گوناگوني براي تشخيص پيش از تولد اين ناهنجاري ابداع شده است؛ اما به دلايل متعدد (مانند احتمال خطر سقط جنين و هزينة زياد انجام تست) امكان استفاده از اين روشها براي تمامي زنان باردار وجود ندارد. به همين دليل در ساليان اخير انواع گوناگوني از روشهاي غربالگري براي شناسايي زنان بارداري كه احتمال ابتلاء جنين آنان به سندرم داون بالاست، ابداع شده است. در صورتي كه نتيجة تست غربالگري مثبت باشد براي اين گروه از زنان باردار، تستهاي تشخيصي انجام ميشود. آمنيوسنتز و CVS (به دست آوردن سلولهاي جنيني و بررسي كروموزومي آنها) از جملة تستهاي مزبور به شمار ميروند. تفاوت روشهاي تشخيصي و غربالگري در اين است كه در تست تشخيصي، يك نتيجة مثبت به معني وجود قطعي بيماري يا وضعيتي خاص است، اما در تست غربالگري، هدف از انجام تست، ارزيابي ريسك (احتمال) وجود بيماري يا يك وضعيت خاص است. پس در تستهاي غربالگري، يك نتيجة مثبت تنها افزايش ريسك را نشان ميدهد. در عين حال، روشهاي غربالگري برخلاف روشهاي تشخيصي بيخطر و كمهزينهاند.
بروز سندرم داون با سن زن باردار ارتباط مستقيم دارد به طوري كه خطر تولد نوزاد مبتلاء به سندرم داون تا 30 سالگي تقريباً ثابت و حدود 1 در 1000 است؛ اما پس از آن به صورت تصاعدي افزايش مييابد به طوري كه در 35 سالگي به 1 در 250 و در 40 سالگي به 1 در 75 ميرسد. با اين حال 80% موارد سندرم داون در زنان زير 35 سال بروز ميكند (زيرا تعداد بارداري در اين سنين بسيار بيشتر است).
انواع تستهاي غربالگري سندرم داون
تستهاي غربالگري سندرم داون به سه گروه عمده تقسيم ميشوند:
1) تستهايي كه در سه ماهة اول بارداري (از ابتداي هفتة 11 تا انتهاي هفتة 13) انجام ميشوند.
2) تستهايي كه در سه ماهة دوم بارداري (از ابتداي هفتة 14 تا انتهاي هفتة 22) انجام ميشوند.
3) تستهاي يكپارچه كه قسمتي از آنها در سه ماهة اول (هفتههاي 11 تا 13) و قسمتي ديگر در سه ماهة دوم (هفتههاي 14 تا 22) انجام ميشوند.
تستهاي غربالگري يكپارچه
اين تستها از هر يك از تستهاي غربالگري سه ماهة اول و دوم به تنهايي حساسترند. تستهاي غربالگري يكپارچه براي غربالگري سندرم داون، تريزومي 18 (سه تايي شدن كروموزوم شمارة 18) و اختلالات لولة عصبي به كار ميروند و خود به دو گروه تقسيم ميشوند:
1) تستهاي تركيبي
2) تستهاي متوالي
تستهاي غربالگري تركيبي
در هر يك از دو مرحلة اين تستها (سه ماهة اول و دوم بارداري) مقدار اندكي خون از زن باردار گرفته و ســطح پـــروتئينها و هــورمونهاي خاصي در آن اندازهگيري ميشود (اين پروتئينها و هورمونها توسط جفت و جنين توليد شده و به خون مادر راه مييابند). هنگامي كه جنين در معرض خطر ابتلاء به سندرم داون، تريزومي 18 و يا اختلالات لولة عصبي باشد، ميزان پروتئينها و هورمونهاي مزبور اغلب غير طبيعي است. نتايج سونوگرافي خاصي از جنين به نام سونوگرافيNT كه در سه ماهة اول انجام ميشود نيز با نتايج آزمايشهاي خون تركيب ميشود تا نتيجة دقيقتري به دست آيد (در بعضي از پروتكلهاي غربالگري تركيبي، انجام اين سونوگرافي لازم نيست). شايان ذكر است كه در پروتكلهاي غربالگري تركيبي، هر دو مرحلة آزمايش براي تمام مادران انجام ميشود و نتايج تنها پس از انجام مرحلة دوم آزمايش به دست ميآيد، به عبارت ديگر زن باردار بايد تا انجام مرحلة دوم آزمايش براي دريافت نتيجة نهايي منتظر بماند.
تستهاي غربالگري متوالي
اين تستها نيز در دو مرحله انجام ميشوند، اما ميتوان جواب مقدماتي را كه در مرحلة اول به دست ميآيد ارائه داد، با وجود اين جواب كامل و نهايي تنها پس از انجام مرحلة دوم قابل ارائه است.
مرحلة اول: بين هفتههاي 11 تا 13 بارداري مقدار كمي از خـــون مــادر بــه منـظور اندازهگيري سطح پروتئينها و هورمونهاي خاصي كه طي بارداري توليد ميگردند گرفته ميشود. سونوگرافي NT نيز در اين مرحله انجام ميشود و با تلفيق نتايج سونوگرافي و آزمايش خون، احتمال ابتلاء جنين به سندرم داون و تريزومي 18 و 13 بررسي ميگردد. اگر نتايج تست نشان دهندة ريسك بالاي ابتلاء جنين به هريك از بيمـــاريهاي مــزبور بـاشد، تست تشخيصي CVS (نمــونهبرداري از پُرزهاي جفتي) براي تأييد نتايج پيشنهاد ميگردد.
مرحلة دوم: اگر نتايج مرحلة اول تست نشان دهندة ريسك بالايي نباشد، مادر بايد بين هفتههاي 15 تا 22 بارداري براي انجام مرحلة دوم تست مراجعه كند. بهترين زمان براي انجام مرحلة دوم تست، هفتههاي 15 تا 16 بارداري است.
از تلفيق نتايج مرحلة اول و مرحلة دوم، نتيجة نهايي و كاملي به دست ميآيد كه ميزان ريسك ابتلاء جنين به سندرم داون، تريزومي 18 و اختلالات لولة عصبي را نشان ميدهد. از جمله مزيتهاي تستهاي متوالي نسبت به تستهاي تركيبي، به دست آمدن نتايج اوليه در مرحلة اول آزمايش است.
موارد غير قابل شناسايي
احتمال (ريسك) وجود اختلالات پيش از تولد در هر بارداري 3 تا 5% است، اما برخي از اين اختلالات به وسيلة روشهاي غربالگري قابل شناسايي نيستند. به عنوان نـــمونه مــيتـوان بــه اوتيسم (وهمگرايي)، عقبماندگيهاي ذهني نادر، برخي از بيماريهاي ژنتيكي و بعضي از اختلالات جسماني اشاره كرد.
درك مفهوم نتايج
• پايين بودن ريسك در تستهاي غربالگري: بدين معني است كه احتمال ابتلاء جنين به سندرم داون، تريزومي 18 و يا اختلالات لولة عصبي كم است، گرچه همواره درصدي از اين اختلالات توسط آزمايشهاي غربالگري قابل كشف نيستند. آزمايشهاي غربالگري يكپارچه حساسترين تستها از اين نظر هستند و حدود 90% تا 95% موارد سندرم داون، 90% موارد تريزومي 18 و 80% موارد اختلالات لولة عصبي را تشخيص ميدهند.
• بالا بودن ريسك در تستهاي غربالگري: به معني خطر وجود سندرم داون، تريزومي 18 و يا اختلالات لولة عصبي است، اما بالا بودن ريسك بدان معني نيست كه جنين قطعاً مبتلاء به بيماريهاي نام برده است، بلكه اين نتيجه بدين معني است كه روشهــاي تـشخيصي نظير آمنيوسنتز، CVS و يا سونوگرافيهاي چندبُعدي بنا به صلاحديد پزشك، براي رسيدن به نتايج قطعي بايد انجام شود.
• نتيجة تستهاي غربالگري براي حدود 5% از مادراني كه جنينهاي سالم دارند، مثبت ميشود (مثبت كاذب).
• بيشتر مادراني كه نتيجة تست غربالگري آنان مثبت است، جنينهاي سالم دارند.
در پايان ذكر اين نكته ضروري مينمايد كه كالج طب زنان و زايمان آمريكا توصيه ميكند كه تمامي زنان باردار در هر سني مورد آزمايشهاي غربالگري قرار گيرند.